فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

پروانه ای از جنس مادر

کتاب جوان و انتخاب بزرگ

1392/8/28 14:29
نویسنده : پروانه
3,052 بازدید
اشتراک گذاری

مدتی است که با چند تا از دوستان تصمیم گرفتیم با هم کتاب بخونیم

سیر پیشنهادی استاد طاهر زاده را شروع کردیم از سایت لب المیزان که تو پیوندهای روزانه ام هست

کتاب جوان و انتخاب بزرگ اولین کتاب بود میتونید از سایت دانلود کنید

خلاصه را براتون میزارم

اگه دوست داشتید شما هم همراهیمون کنید

بفرمایید ادامه مطلب

این قسمت را دوست خوبم بانوی آذری زحمت خلاصه کردنش را کشیده

 

سلام
همونطور که تو پست قبلیم گفته بود من قسمتی از کتاب جوان و انتخاب بزرگ رو خوندم. خیلی کتاب خوبی بود توصیه میکنم شما هم بخونید. از دیروز که خوندم تمام غم هام رفته و احساس سبکی و آرامش میکنم...
چند تا از نکات مهم رو که خوندم اینجا میذارم ولی اگه کاملشو میخواید بالا لینکشو گذاشتم برید و دانلود کنید. حتما حتما بخونید ی نیم ساعت بیشتر وقتتونو نمیگیره

تو کتاب نوشته بود انسان وقتی میتونه کار صحیحی انجام بده که فکر صحیحی داشته باشه. فکر خوب همراه با کار خوب سازنده هست. تنبلی با فکر خوب راه رو به جایی نمیرسونه همون طور که فکر غلط با کار زیاد کاری از پیش نمیبره.
بعدش دوره های زندگی انسان رو دسته بندی کرده بود و گفته بود که دوره زندگی یک انسان 3دسته است:1- دوران کودکی 2- دوران جوانی 3- دوران پیری. علت متمایز شدن این دوران رو انتخاب های مربوط به هر دوره مشخص میکنه. در دوران کودکی و پیری انسان انتخابهای سطحی، محدود و زود گذر دارد اما دوران جوانی دوران انتخاب های بزرگ است. پس به این نتیجه رسیدیم که روحیه هر انسانی را انتخاب هایش مشخص می کند. در نتیجه جوان کسی است که انتخاب های بلند می کند، این یک قانون است و اگر چنین نکند یا کودک است و یا پیری شکسته و فرتوت. پس هر کسی در هر سنی که باشد نسبت به انتخاب هایش به اون پیر،کودک یا جوان گفته میشود. مثلا اگر کسی در سن جوانی کار کودکانه ای انجام دهد دیگر به اون جوان گفته نمیشود؛ میگویند او کودکی بیش نیست. پـــــس ســن هر کس را انتخاب هایش مشخص میکند.
حال که مشخص شد جوان باید انتخابی بزرگ داشته باشد باید ببینیم که این انتخاب بزرگ چیست؟! اگر انتخاب و آرزوی یک جوان این باشد که در کنکور قبول شود، آیا این انتخاب یک انتخاب بزرگ است یا نه؟! آیا این جوان انتخابی بزرگ کرده؟! یا اینکه این انتخاب یک انتخاب ضروری است اما بزرگ نیست؟! آری! این انتخاب و انتخاب های امثال این انتخاب های ضروری و لازم زندگی هستند اما نمیتوانند یک انتخاب بزرگ باشند. اگر جوان انتخابی بزرگ و مناسب شأنش نکند بعد از مدتی مأیوس و افسرده و شکست خورده شده و این شکست خوردگی به مرور زمان در ظاهر او نیز نمایان خواهد شد.
اگر هدف اصلی یک جوان قبول شدن در کنکور باشد!! یعنی باید برود دانشگاه بعد از اینکه دانشگاه رفت باید واحد درسی بگیرد و آنها را پاس کند بعد از دانشگاه فارغ التحصیل شود و بعد چه؟! بعد ازدواج کند، بچه دار و خانه دار شود، بعد بچه هایش را بزرگ کرده زن بدهد یا به خانه شوهر بفرستد و بعد بمیرد.... آیا این ها یک انتخاب بزرگ و واقعی برای یک انسان است؟!
انسان جوان فقط میتواند انتخاب بزرگ داشته باشد و اگر انتخابی هم شأن جوانی اش نکند به جوانی خود خیانت کرده است. البته جوان میتواند از انتخاب بزرگ جوانی اش در پیری استفاده کند ولی دیگر نمیتواند در پیری انتخاب بزرگ انجام دهد.
پس کسانی در پیری میتوانند جوان باشند که در جوانی انتخابی بزرگ انجام داده اند.
در نظر داشته باشید وسعت انسان به وسعت ابدیت است. اصل انسان بدن انسان نیست بلکه اصل انسان جان و روح اوست. پس اگر انتخابی به وسعت ابدیت نکرده باشیم به جوانی و انسانیت خود خیانت کرده ایم. چرا که انسان به وسعت ابدیت است یعنی همیشه هست. مثلا وقتی در مکانی کسی چیزی میگوید و شما نمیشنوید با وجودی که گوش مادی شما در آنجا حاضر بوده ولی نشنیده اید؟! آیا فکر کرده اید که چرا نمیشنوید؟! گوش قمست مادی شماست ولی چون خودتان نبودید نشنیده اید پس نتیجه میگیری شنونده واقعی خودتان هستید و گوش فقط یک ابزار است.
در روایت از ائمه و پیامبر (ص) داریم که انسان را وقتی به غسالخانه میبرند میبیند که دارند غسلش میدهند. وقتی در قبر میگذارند میبیند که در قبر گذاشتنش. پس به ما دستور داده اند مرده را آرام و از پا در قبر بگذارید چون میبیند و روی روحش اثر میگذارد. انسان اصلا نمیمیرد و فقط و فقط هست. این بدن انسان است که میمیرد و دائما در حال تغییر است. علماء زیست شناسی گفته اند که سلول ها و پوست انسان هر 6 ماه عوض میشوند آیا هر 6ماه خودتان هم عوض میشوید و دیگر خود 6 ماه قبلی نیستید؟! پس به این نتیجه رسیدیم که انسان خودش بدنش نیست که با مردن از بین برود بلکه او همیشه زنده است، او به اندازه ابدیت است. پس باید انتخابی به وسعت ابدیت کند و اگر چنین نکند انتخابی بزرگ انجام نداده است.
کسانی که در سن بزرگی و میانسالی نیز از داستانها و کارتون های خیالاتی خوششان می آید کسانی هستند که انتخاب بزرگ نکرده اند و همانطور مانند کودکان در وهم و خیال کودکی باقی مانده اند. یک انسان عاقل حاضر نیست وقت خود را با خیالات کودکانه بگذراند.
جوان کیست؟! کسی که اولا انتخاب هایش واقعی است ثانیا انتخاب بزرگ میکند. اگر انسان انتخابی بزرگ نکند چون روحش ابدیت را میخواهد مأیوس میشود.
اگر انسان انتخاب سطحی بکند شدیدا بد اخلاق، پرخواب،تنبل،غیر بشاش، غیر جدی، تند خوی، بدرای و..خواهد شد.
حال باید بدانیم انتخاب بزرگ چیست؟! ایا انتخاب بزرگ این است که مثلا تمام دنیا را به شما بدهند؟! آیا دنیا انتخاب بزرگ شماست؟! یا اینکه هر چقد در داشتن امور دنیوی پیش برویم بر غم هایمان افزوده تر خواهد شد؟! پس اگر تمام دنیا را به شما بدهند تمام غم و غصه ها را به شما داده اند. پس با توجه به وسعت انسان تمام دنیا انتخاب بزرگی برای انسان نیست بلکه کوچک هم هست. خداوند در قرآن در مورد دنیا میفرماید کالایی اندک. پس انسان باید ابدیت را انتخاب کند چون ابدی است.

 

ادامه :



سلام

این هم خلاصه ای از قسمت تاثیر روح بر حرکات ورزشی کتاب جوان و انتخاب بزرگ

شما تا نمرده‌اید می‌توانید بدنتان را تدبیر کنید و زیباترین بدن را برای خود بسازید، ولی اگر روحتان را بر بدنتان حاکم و مسلّط نکنید، دنبال هوس‌های بدنتان راه می‌افتید و هر چه بدن خواست می‌خورید، آن وقت قلب و ریه و شکم و بقیة بدنتان پر از چربی می‌شود و تبدیل به یک انسان تنبل می‌شوید، یعنی در نتیجة تنبلی اوّلیه، تنبلی ثانویه‌ای برای خود به وجود می‌آورید و آن تنبلی همین‌طور ادامه خواهد یافت. روحِ بیچاره هم همین‌طور روز به روز بیشتر اسیر بدن می‌شود.

اگر ورزش جهت و هدف صحیحی نداشته باشد نه‌تنها نفع ندارد، بلکه ضرر هم دارد.

وقتی روح را جهت ندهید و فقط بدن را حرکت و تمرین بدهید، حرص غذا خوردن را نمی‌توانید کنترل کنید. ولی وقتی روح را جهت دادید، بدن را که مانع روح است می‌توانید از طریق تمرین و فرمان‌های دائمی که به آن می‌دهید، به کنترل و تسلّط خود در آورید. یعنی با این هدف که روحتان را بر بدنتان حاکم کنید تا بر بدنتان نظر داشته باشید، وارد تمرینات می‌شوید نه این‌که صرفاً هدف از تمرینات این باشد که بدنتان خوش‌ترکیب و خوش‌اندام شود.

اگر توانستید روحتان را مدیر و حاکم تن بکنید، دو نتیجه دارد؛ یک نتیجه موقّت دارد که بدنتان منظم می‌شود و یک نتیجة دائم دارد که بعد از مدّتی اراده‌تان قوی می‌شود و بر بدن و میل‌ها و حرص‌های افراطی آن حکومت می‌کند و نه‌تنها به اندازه‌ای که هر عضوی نیاز دارد غذا می‌دهد بلکه دیگر تحت تأثیر هوس‌های خود قرار نمی‌گیرد و قلبش برای فهم مسائل معنوی و توحیدی آماده می‌شود.

موضوع تسلّط بر سایر میل‌ها هم همین‌طور است. باید راه کنترل میل‌ها را پیدا کنیم، و ورزش در این راه می‌تواند به ما کمک کند.

نتیجة دیگر ورزش این‌ است که مقاومت بدن را در برابر فرمان روح کم می‌کند. اگر خوب ورزش کردی و به خانه رفتی و دیدی لیوان آب در چند متری شماست، حالا اگر به مادرت که نزدیک لیوان است گفتی لیوان آب را به من بدهید، تو در ورزش مردود شده‌ای! چون عموماً کسی که نمی‌تواند بر بدنش حکومت کند، در کارهای عادیِ زندگی که خودش می‌تواند انجام دهد به دیگران دستور می‌دهد، چون بدنش بی‌حال و تنبل است و فرمان روحش را نمی‌پذیرد. او قدرت فرمان دادن به این بدن را در خود رشد نداده است، در حالی که کسی که ورزش می‌کند نباید بدنش در مقابل روحش قدرت مقاومت داشته باشد و در فرمان دادن به بدنش ناتوان باشد و به دیگران دستور بدهد که کارهای مرا انجام دهید.

نکتة آخر این‌که: وقتی روح بزرگ شد، تصمیم‌های سبک و بیهوده نمی‌گیرید. بعضی‌ها آن‌قدر پست هستند که افتخارشان کار نکردن و از زیر کار در رفتن است

روح که بزرگ شد انسان دیگر عمل زشت و حرام انجام نمی‌دهد، چون پوچی و بیهودگی این نوع کارها را می‌فهمد.

اگر ورزش کردن مبنای فکری نداشته باشد و فقط بر اساس تحریک خیالات انجام شود، آن نتیجة عالی را به‌دنبال ندارد، ولی اگر بدن با تمرکز و تمرینِ ورزشی، حکومت روح را پذیرفت، روحتان به راحتی می‌تواند با غیب ارتباط پیدا کند.

ولی اگر کبر و خود‌خواهی‌اش بر او حاکم شد که در واقع کبر و خودخواهی‌اش قهرمان‌اند و او شکست خورده‌ است؛ اصلاً مسابقه‌های ورزشی در عرف اهل معنا و پهلوانان حقیقی، یک نحوه تمرین برای تسلّط بر میل‌های سرکش خود است. آن‌ها در میدان مسابقه، رقیب را در واقع خودشان می‌گیرند و تلاش می‌کنند با همه فنون بر خودشان که می‌خواهد از دست خودشان در رود پیروز شوند، و به‌همین جهت هم پس از پیروزی، متواضع‌تر می‌شوند، چون بر کبر خود مسلّط شده‌اند.

ورزش حقیقی در اسلام برای همین حاکمیت بر بدن و غرایز بدنی از طریق ارتباط با خدای حیّ قیّوم است، در حقیقت هدفمان از ورزش، هموار کردن راه ارتباط با خدای حیّ قیّوم است.

 

شما چی انتخاب بزرگ زندگیتون را انجام دادید؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)